· از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید
به کسی که وضع را بدتر و ناگوارتر از اوّل کرده باشد میگویند. تقاضای برگرداندن وضع به حالت اوّل.
· از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید
به کسی که وضع را بدتر و ناگوارتر از اوّل کرده باشد میگویند. تقاضای برگرداندن وضع به حالت اوّل.
· از دور دل میبرد، از نزدیک زَهره
کسی یا چیزی که از دور خوب و جالب باشد ، امّا از نزدیک بد و زشت.
· از دور داد میزنه
وقتی چیزی یا کسی آنقدر واضح و آشکار باشد که خودش را بر ملا کند. شفّاف بودن چیزی.
· از خر شیطان پایین آمدن
کوتاه آمدن، دست از یک دندگی و لجاجت برداشتن و به اصطلاح شیطان را از خود دور کردن.
· از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان
وقتی بخواهند رازی را به کسی بگویند این جمله را ادا میکنند.