ضرب المثل 40

·         از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید

       به کسی که وضع را بدتر و ناگوارتر از اوّل کرده باشد می‌گویند. تقاضای برگرداندن وضع به حالت اوّل.

ضرب المثل 39

·         از شیر مرغ تا جون آدمیزاد

       از راحت‌ترین تا نایاب‌ترین چیز‌ها فراهم است.

ضرب المثل 38

·         از سکّه افتادن

      چیزی که جَلا و زیبایی اوّلیّه ی خود را از دست داده باشد.

ضرب المثل 37

·         از دنده ی چپ بلند شدن

       بَدقِلِق و بداخلاق شدن و سر ناسازگاری گذاشتن.

ضرب المثل 36

·         از دماغ فیل افتاده

       کسی که خیلی ناز و افاده دارد . شخص متکبّر.

ضرب المثل 35

·         از دور دل می‌برد، از نزدیک زَهره

       کسی یا چیزی که از دور خوب و جالب باشد ، امّا از نزدیک بد و زشت.

ضرب المثل 34

·         از دور داد می‌زنه

       وقتی چیزی یا کسی آنقدر واضح و آشکار باشد که خودش را بر ملا کند. شفّاف بودن چیزی. 

ضرب المثل 33

·         از خر شیطان پایین آمدن

       کوتاه آمدن، دست از یک دندگی و لجاجت برداشتن و به اصطلاح شیطان را از خود دور کردن.

ضرب المثل 32

·         از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان

       وقتی بخواهند رازی را به کسی بگویند این جمله را ادا می‌کنند.

ضرب المثل 31

·         از خجالت آب شدن

      شرمندگی زیاد ، در حدّ ذوب شدن و غرق کردن.